مریم و عروسک هایش

مریم کوچولو چادر مامانش رو کشید و عروسکی را که پشت شیشه ی مغازه ی اسباب بازی فروشی بود به او نشان داد و گفت :
مامان جان ! من این عروسک را خیلی دوست دارم . بیا آن را برای من بخر
مامان مریم با مهربانی دستی به سر دخترش کشید و گفت  : …

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مریم و عروسک هایش”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مریم و عروسک هایش”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *